کد مطلب:102424 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:333

آفرینش جهان











درباره ی آفرینش جهان هر مكتبی یا دانشمندی نگرش و اندیشه ی خاصی دارد و هر كس به شیوه ی مخصوص به خود بدان می نگرد. مكتبهای الهی- و بخصوص اسلام- فلسفه ی آفرینش را به انسانها یاد می دهند و بدین وسیله آنان را به آفریدگار هدایت می كنند. شیوه ی امیرالمومنین نیز بیان فلسفه ی آفرینش است، نه آموزش فیزیك یا فلسفه، نه زیست شناسی و نه كیهان شناسی و در پس این بیان آگاه كننده و روشنگر، انسانها را از گمراهی و كجروی نجات می دهد و به راه پروردگار راهنمایی می كند. شیوه ی آموزش، هم مشاهده و تجربه است و هم برانگیختن ذهن و اندیشه برای شناخت حقایق و واقعیتها و بینش توحیدی است:

«انشا الخلق انشاء و ابتداه ابتداء، بلا رویه اجالها و لا تجربه استفادها و لا حركه احدثها و لا همامه نفس اضطرب فیها. احال الاشیاء لاوقاتها، ولام بین مختلفاتها و غرز غرائزها و الزمها اشباحها، عالما بها قبل ابتدائها، محیطا بحدودها و انتهائها، عارفا بقرائنها و احنائها.»[1].

[صفحه 183]

آفرینش را به گونه ای تكاملی به وجود آورد و آن را به شكلی خاص آغاز نهاد، بدون نیاز داشتن به كاربرد اندیشه ای، یا سود جستن از تجربه ی آزموده ای، یا اینكه بخواهد برای آفرینش جنبشی به خود دهد، یا قصد و تلاشی در درون داشته باشد كه او را تكان دهد. همه چیز را به وقت لازم خود برگردانید و ناهمگونیهایشان را هموار و هماهنگ ساخت و سرشت هر چیزی را در نهاد آن گذاشت و قالبشان را بدانها پیوند زد، پیش از آغاز آنها بدین طرح و برنامه دانا بود، به مرزها و انجام آنها نیز احاطه ی كامل داشت و نسبت به جان و درون و همه ی جنبه های برون هر چیز آشنائی و شناخت داشت.

امیرالمومنین، در این خطبه، پس از بیان آفرینش جانوران گوناگون، از كوچك و بزرگ و نشان دادن دست توانا و شگفت آفرین آفریدگار حكیم و آموزش توحید از طریق یكپارچگی و هماهنگی آفرینش و یكی بودن قانون حاكم بر همه ی جنبه های خلقت و در بر گیرنده ی همه ی هستی، توجه شنونده و خواننده را به پدیده های گوناگون خلقت جلب می كند:

«و كذلك السماء و الهواء و الریاح و الماء. فانظر الی الشمس و القمر و النبات و الشجر و الماء و الحجر و اختلاف هذا اللیل و النهار و تفجر هذه البحار و كثره هذه الجبال و طول هذه القلال و تفرق هذه اللغات و الالسن المختلفات.»[2].

[صفحه 184]

و بر همین شیوه و منوال است آفرینش آسمان و جو و آب و باد، پس به خورشید و ماه نیك بنگر و به این گیاه و درخت و آب و سنگ و پی در پی آمدن این شب و روز و شكافتن این دریاها و بسیاری كوهها و بلندی چكادها و گونه گونی این واژه ها و زبانهای رنگارنگ.

«فالویل لمن انكر المقدر و جحد المدبر! زعموا انهم كالنبات مالهم زارع و لا لاختلاف صورهم صانع و لم یلجووا الی حجه فیما ادعوا و لا تحقیق لما اوعوا و هل یكون بناء من غیربان، او جنایه من غیر جان؟»[3].

پس وای و نابودی برای آن كس كه آفریننده ی اندازه گذار را نادیده گرفت و پروردگار گرداننده را منكر شد! آنان كه به ادعای خود آفرینش خویش را چون رویش گیاه پنداشتند كه برزگری ندارند و گونه گونی چهره هایشان را بدون سازنده تصور كردند و در این ادعا به هیچ دلیل علمی قانع كننده ای پناه نبرده اند و برای گفته ای كه ارائه كردند به هیچ تحقیقی متكی نشده اند. آیا می توان ساختمانی را بدون سازنده ای به نظر آورد، یا میوه ی چیده شده ای را بدون چیننده؟

[صفحه 185]

آنگاه با این زمینه سازی بیدار سازنده جریان آفرینش انسان را بیان می كند. و در این بیان امام زیست و تاریخ طبیعی درس نمی دهد، بلكه باز هم راهی روشن، برای شناخت پروردگار و دلیلی استوار برای توحید و یكپارچگی قانون آفرینش، در برابر خواننده می گشاید و ضمن پویا و جویا كردن اندیشه اش او را در مسیر درست شناخت قرار می دهد:


صفحه 183، 184، 185.








    1. نهج البلاغه، از خطبه ی 1.
    2. همان از خطبه 1.
    3. نهج البلاغه، از خطبه ی 185.